چند کلمه در شرح محتوای وب‌سایت...

درباره زنده یاد ایرج بسطامی:

  

ايرج بسطامی خواننده آواز های اصيل و ترانه های عرفانی که اهل بم بود و برای ديدار پدر و مادر در شهر خود به سر می برد، زير آوار ماند و جان باخت.

ايرج بسطامی در سال ۱۳۳۶در بم به دنيا آمد و تا قبل از بروز زلزله دلخراش اين منطقه، در همين شهر زندگی می کرد. او موسيقی را نزد عموی خود، يدالله بسطامی فرا گرفت سپس برای تکميل آموزه هايش به تهران آمد و از محضر استاد محمدرضا شجريان بهره برد.

سيروس علی نژاد، روزنامه نگار سرشناس، می گويد: "موسيقی را نزد استادان فن از جمله شجريان آموخته بود و وقتی درست آموخته بود، پا به صحنه گذاشته بود. می گفت که موسيقی در خانواده پدری او ريشه دار است. پدرش هنوز در ساعات فراغت ساز می زد. اما خود را بيشتر مديون عمويش يدالله بسطامی می دانست که از نظر او در موسيقی استادی و مهارت داشت. او بود که صدا و ذوق ايرج را به موسيقی کشف کرده بود و از همان نوجوانی شروع کرده بود به آموختن گوشه ها و رديف های موسيقی اصيل به او. اين عمو در اوايل انقلاب فوت شد. پس از مرگ او، ايرج به تهران آمد و نزد استادان و بيشتر از همه خود مشکاتيان موسيقی خواند و کم کم به ميدان آمد."

بسطامی در فعاليت هنری خود با اساتيد ديگری همچون پرويز مشکاتيان، محمدرضا درويشی و کيوان ساکت همکاری داشته است.

وی يک بار در سال ۱۹۹۰به همراه پرويز مشکاتيان به اروپا رفت و کنسرتهای متعددی در سراسر اروپا ترتيب داد. در سال ۱۹۹۴هم به همين منوال با پرويز مشکاتيان همراه شد و به اروپا سفر کرد اماپس از آن در بم گوشه نشين شد.

پرويز مشکاتيان می گويد: "شرايط جاری موسيقی امروز،همه را بی انگيزه و خانه نشين کرده است. بسطامی با اميد و انگيزه ای والا به تهران آمد و تنها به تعالی هنرش می انديشيد، اما پس از چندی ديگر چشم انداز روشنی نديد. آرزوی او داشتن سقفی بود که باران بر سرش نريزد اما آن را هم نداشت."

شهرام ناظری، خواننده سرشناس ايران ضمن اظهار تاسف از بروز ضايعه جبران ناپذير فقدان بسطامی می گويد: "اگر بنا باشد از بهترينهای خوانندگان پس از انقلاب مثالی بياورم ايرج بسطامی را نام می برم. او از ذوق ذاتی خاصی بر خوردار بود و نقطه اميدی در عرصه آواز بعد از انقلاب محسوب می شد."

بسطامی در آلبوم "رقص آشفته" با ترجيع بند "من ماندم تنهای تنها" و در مجموعه "افق مهر"، با "ای خوشا مست و خراب اندر خرابات آمده" بر سر زبانها افتاد.

تصنيف "دلم ای وای دل" سروده خواجوی کرمانی و "خوش نوای بی نوا" از جمله خوانده های وی است که با استقبال دوستداران مواجه شد. مجموعه افق مهر که نخست در کنگره جهانی خواجوی کرمانی اجرا شد. سپس در اروپا طی 26 شب اجرا شد و مورد استقبال قرار گرفت.

عبد الحسين مختاباد،خواننده موسيقی سنتی ايران درباره بسطامی می گويد: "وی تنها خواننده چپ کوک زمان خود بود ( قدرت خواندن گام های بالا را داشت) و به لحاظ جنس و طعم ويژه ای که صدايش داشت در سه يا چهار دهه گذشته بی مانند بود."

مختاباد، معتقد است خواندن مجموعه "موسم گل" که عموما شامل آهنگهای چپ کوک ( گام بالا ) است تنها از عهده بسطامی بر می آمد. او هم به مشکلات مالی و معيشتی ايرج بسطامی اشاره دارد و می گويد به همين دليل آن مرحوم از سالهای پايانی دهه ۷۰ديگر کار جدی نکرد.با اينهمه، پرويز مشکاتيان يادآور می شود که او يکی از پرتيراژترين نوارهای موسيقی را دو سال پيش به بازار عرضه کرد، در آلبومی که "وطن من" نام دارد و روی شعری از ملک الشعرا بهار ساخته شده است که چنين آغاز می شود:
ای خطه ايران مهين ای وطن من            ای گشته به مهر تو عجين جان و تن من

مشکاتيان می گويد حتما اين بيت را هم از اين شعر بياوريد که اکنون مناسب حال او و ديگر همشهريان اش شده است:
دردا و دريغا که چنان گشتی بی برگ        کز بافته خويش نداری کفن من

سيروس علی نژاد به ياد می آورد که اول باری که بسطامی را ديد سال 1369 در تالار رودکی بود. او تازه به جامعه موسيقی ايران معرفی شده بود: " آن شب بسطامی در جمع گروه عارف غوغا می کرد. جذبه موسيقی گروه عارف و آواز ايرج بسطامی که تازه پا به عرصه نهاده بود، نفس ها را در سينه ها حبس کرده بود. وقتی شروع کرد چنان مجلس را گرفت که همه از خود بی خود شدند. شجريانِ ديگری ظهور کرده بود. شعر سعدی را می خواند و سوزی که در صدايش بود مجلس را به آتش می کشيد، دلها را به فغان وا می داشت و آه از سينه ها بر می آورد:
بر من که صبوحی زده ام خرقه حرام است    ای مجلسيان راه خرابات کدام است
با چون تو حريفی به چنين جای در اين وقت    گر باده خورم خمر بهشتی نه حرام است
سعدی مکن انديشه که در کام نهنگان       چون در نظر دوست نشينی همه کام است

صدايش به قول سعدی مرغ از طيران و آب از جريان باز می داشت". وی بعدها وقتی برای يک مصاحبه از نزديک با بسطامی سخن گفت او را جوانی يافت "با حجب و حيای بچه های شهرستانی و هنری به قول نظامی عروضی در « آسمان هفتم »."

اما به اعتقاد سيروس علی نژاد، "آن نوارها که بسطامی بعد از « افشاری مرکب » بيرون داد نشان از افت صدايش داشت. اعتياد از او جلو افتاده بود و کارش را در زايل کردن صدا بهتر از خود او در پرورش صدايش پيش می برد."

مختاباد، افشاری مرکب، اولين اجرای او را از جدی ترين کارهای موسيقی آوازی ايران خواند و از جمله امتيازات ويژه ديگر بسطامی ، توانايی فوق العاده در ارايه کار صحنه ای و برخورداری از بخش بم شاخص در گستره آوايی، برشمرد.

کيوان ساکت ، آهنگساز و نوازنده تار، همراه و همکار قديمی خواننده فسانه، وی را از همراهی در اولين اجرا يعنی افشاری مرکب به خاطر دارد و می گويد: "ايرج که تا آخرين روز عمر نگهداری از همسر و فرزندان برادر درگذشته اش را بر عهده داشت، عليرغم بر خورداری از امتيازات برجسته صوتی که می توانست موجب شود وی امکانات مادی فراوان داشته باشد، به اينگونه مسايل توجهی نداشت. او با صدايی سوخته و باطنی زلال هميشه در دل ما باقيست."

مشکاتيان او را خواننده ای می داند که در عين فقر خود را حفظ کرد و به سرودخوانی تن نداد. مختاباد پيشنهاد می کند خانه موسيقی، متولی احداث سالنی به نام اين هنرمند فقيد در بم بشود تا علاوه بر زنده نگه داشتن خاطر وی بعدها ميزبان فعاليت های فرهنگی آن ديار باشد.

. اولين استاد آواز وى عمويش يدالله بسطامى بود كه پايه و اصول و مبانى آوازى موسيقى ايرانى را به او آموخت. در اوايل انقلاب براى آموختن موسيقى به تهران آمد تا در نزد اساتيد بزرگ موسيقى تعليم آواز ببيند. از اين رو به نزد محمدرضا شجريان رفته و آزمون آواز داد و پذيرفته شد. بسطامى دو سال در محضر شجريان تعليم آواز مى بيند. وى كه از شاگردان برجسته و بااستعداد شجريان بود براى همكارى با گروه عارف انتخاب مى شود.
پرويز مشكاتيان كه در آن سال ها در گروه چاووش بود، مى گويد: «اولين بار بسطامى را در خانه شجريان ديدم. در آن زمان ما چاووش را داشتيم. به خاطر شرايط اجتماعى آن زمان به خواننده هاى بيشترى با صداهاى متفاوت نياز داشتيم. من پشت در كلاس شجريان نشسته بودم تا هنرجو ها مرا نبينند. از آنجا بود كه از صداى بسطامى خيلى خوشم آمد. ايشان صداى خوبى داشتند و مثل همه آدم هاى كوير نشين آدم خيلى مهربان و خوبى بود، بعد از كلاس مدتى با او صحبت كردم تا با نقطه نظراتش راجع به هنر و آواز و انگيزه خواندش آشنا شوم. ولى آنقدر ساده يافتم اش كه مصمم شدم تا با او يك سالى در مورد قضاياى پيرامونى سواى موسيقى به گپ و گفت وگو بنشينم...»
چهار سال بعد اين همكارى به ثمر نشست. مشكاتيان افشارى مركب را ساخت و بسطامى در اوج آمادگى آن را اجرا كرد. قرار بود كه اين برنامه پنج شب در تالار رودكى اجرا شود اما به علت استقبال گسترده مردم اجرا دو شب ديگر تمديد شد. بعد از آن نوار افشارى مركب به بازار آمد. صداى بسطامى با استقبال مردم روبه رو شده بود. گروه عارف به سرپرستى پرويز مشكاتيان و آواز بسطامى براى اجراى كنسرت به اروپا رفت. در آن زمان بسطامى حدود ۳۳ سال داشت و اجراى اين كنسرت ها شروعى براى موفقيت هاى بعدى او به شمار مى آمد.مژده بهار، افق مهر، وطن من ساخته مشكاتيان بر روى شعر ملك الشعراى بهار از كارهاى ديگر ايرج بسطامى به شمار مى آيد.
ايرج بسطامى در اوج فعاليت هنرى خود با مرگ برادر روبه رو مى شود و از اين رو براى سرپرستى خانواده برادرش به بم بازمى گردد. بسطامى علاقه زيادى به برادر از دست رفته اش داشت. زمانى كه او براى تحصيل آواز به تهران آمده بود برادر مخارج زندگى او را تقبل كرده بود و اين بار نوبت بسطامى بود كه به بازماندگان برادرش اداى دين كند. بسطامى در بم و كرمان به دور از جنجال هاى هنرى مركز به تدريس آواز مشغول شد تا اينكه در حادثه زلزله ۵ دى ماه ۸۲ در شهر بم و زير آوار جان باخت و دوباره در مركز توجه عالم هنر قرار گرفت!

 

آلبوم فسانه

3- چهار مضراب حجاز

2- وای بر دل من

1- فسانه

6- چرخ نیلوفری

5- تصنیف هزار جهد

4- آواز

9- دانی کدام دولت

8- سینه تنگ من

7- تصنیف رک

10- چهار مضراب ابوعطا

آلبوم رقص آشفته (گل پونه ها)

3- گل پونه ها 

2- همه دردم

1- قطعه رقص آشفته

6- هستی من

5- شباهنگام

4 – حریرمهتاب

9- نوشانوش

8- چه دلها

7- رشته مهر

 

 

10- آواز چهارگاه

آلبوم خزان وآرزو

3- ساز و آواز

2- ساز و آواز

1- خزان و آرزو

 

 

4 – به رهی دیدم برگ خزان

آلبوم وطن من

3- پیش در آمد سه گاه

2- چهار مضراب مخالف

1- تصنیف وطن من

6- تصنیف سمن بویان

5- قطعه جنگ و صلح

4 - تصنیف سروبلند

 

 

7- چهار مضراب پگاه

آلبوم تحریر خیال

 3- قطعه جام عشاق

2- تصنیف گل و نسرین

1- تصنیف رویای دریا

6- تصنیف شب و غم های من

5- ادامه آواز شور

4 - همنواز آواز

9- آواز شور

8- قطعه گلبانگ

7- آغاز همایون

12- همنواز آواز

11 - تصنیف به یاد رهی معیری

10- آواز همایون

آلبوم مژده بهار

3- قطعه سماع آوا

2- قطعه خزان

1- قطعه رنگ اصول

6- تصنیف گلعذار

5- قطعه گریلی شستی و

هشتری

4- تصنیف طالع اگر مدد دهد

آلبوم موسم گل

3- جامه داران

2- گریه کن

1- موسم گل

 

5- سلسله موی دوست

4- سل کلارنت

آلبوم کاروان کولی

3- دریا

2- بهاران

1- دیلمان

 

5- چهار مضراب شوشتری

4- کمانچه و آواز

آلبوم ظهور

3- نصیحت یار

2- دلداه

1- ناله شب

5- چهار مضراب شوشتری 

4- کمانچه و آواز

 

آلبوم افشاری مرکب

2- دلم می خواد امینت باشم 

1- الا یا ایها ساقی

آلبوم سکوت

1 - تک نوازی تار               2 - رنگ دشتی                 3 - ساز و آواز

4 - بخت همراه                  5 - ساز و آواز 2              6 - پیمانه (مقدم)

7 - ساغر - ای عاشقان         8 - دریا - چهار مضراب تار    9 - سکوت گویا

10 - روی تو - ای جوانی     11 - فریاد تک نوازی تار       12 - خواجه - رقص نگاه

13 - غم عشق

آلبوم افق مهر

1 - چهارمضراب 2 - ضربی چکاوک 3 - افق مهر

4 - تصنیف خوش نوای بی نوای

آلبوم بداهه خوانی

1 - پیش در آمد بداهه 2 - ساز و آواز اصفهان 3 - چهار مضراب آواز

4 - تصنیف خوشه چین 5 - پیش درآمد بداهه 6 - آواز شور و شعر

7 - ساز و آواز دشتی 8 - چهار مضراب 9 - شور دشت

10 - تصنیف الله 11 - تصنیف مرغ شب 12 - تصنیف یار بیگانه نواز

آلبوم راست پنجگاه 02

1 - آهنگ شماره 1 2 - آهنگ شماره 2 3 - آهنگ شماره 3

4 - آهنگ شماره 4 5 - آهنگ شماره5 6 - آهنگ شماره 6

7 - آهنگ شماره 7 8 - آهنگ شماره 8 9 - آهنگ شماره 9

10 - آهنگ شماره 10

آلبوم راست پنجگاه 01

1 - آهنگ شماره 1 2 - آهنگ شماره 2 3 - آهنگ شماره 3

4 - آهنگ شماره 4 5 - آهنگ شماره5 6 - آهنگ شماره 6

7 - آهنگ شماره 7 8 - آهنگ شماره 8 9 - آهنگ شماره 9

10 - آهنگ شماره 10 11 - آهنگ شماره 11

آلبوم بوی نوروز

1 - بوی نوروز 2 - چهار مضراب برای گروه سازهایه محلی 3 - باده شبگیر

4 - اصفهان 5 - ساز و آواز 6 - مقدمه

درباره علیرضا قربانی:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

علیرضا قربانی متولد سال ۱۵۳۱ تهران، از ۱۲ سالگی آموزش موسیقی را شروع كرد و معلمین مختلفی از جمله خسرو سلطانی، بهروز عابدینی، مهدی فلاح، دكتر حسین عمومی و استاد احمد ابراهیمی داشته است

از سال ۶۷ با مرحوم استاد علی تجویدی آشنایی پیدا كرد كه نتیجه این آشنایی معرفی وی به « فرهاد فخرالدینی » برای همكاری با اركستر موسیقی ملی بود و از سال ۷۷ اولین برنامه را با اركستر موسیقی ملی اجرا كرد ‎/ او تا سال ۳۸ خواننده ثابت اركستر موسیقی ملی بود، اما پس از آن برنامه های متعددی را به صورت پراكنده با این اركستر در داخل و خارج از كشور داشت كه اولین اثر اركستر موسیقی ملی آلبوم اشتیاق بود. از كارهای دیگری كه از قربانی می توان نام برد فصل باران با مجید درخشانی، از خشت و خاك با صادق چراغی روی اشعار فردوسی، سوگواران خموش با پژمان طاهری و روی در آفتاب با صادق چراغی روی اشعار مولانا است.از بخش های مهمی كه مردم بیشتر با آن آشنایی دارند و به آن علاقه مندند می توان سریال های تلویزیونی از جمله « كیف انگلیسی » كه موسیقی آن از فرهاد فخرالدینی، « شب دهم » از فردین خلعتبری، « روشن تر از خاموشی» از فرهاد فخرالدینی و همچنین « مدار صفر درجه» از فردین خلعتبری را نام برد. او همچنین در بسیاری از فستیوال های بین المللی و مهم اروپایی و امریكایی به اتفاق گروه اشتیاق شركت كرده كه ماحصل آن كنسرت ها قرار است هفت و هشت شهریور امسال در كاخ نیاوران اجرا شود.
● آقای قربانی در مورد سفر اخیرتان به سلیمانیه عراق، بفرمایید چه هدفی از این سفر داشتید، چه اقداماتی انجام دادید و همچنین استقبال مردم چگونه بود
▪ این سفر در خردادماه امسال به جهت آشنایی و دیدار با مردم سلیمانیه عراق و همچنین صحبت راجع به برگزاری كنسرت و به دعوت رسمی رادیو خاك انجام گرفت. در این سفر با دوستان مختلفی آشنا شدیم كه در رادیو و تلویزیون كردستان عراق كارهای موسیقی و هنری انجام می دادند. چند مصاحبه با رادیو خاك و شبكه تلویزیونی kurdsat داشتیم. قطعه ای را با یك گروه كردی حدود پنج ساعت تمرین و كاری را برای تلویزیون ضبط كردیم و به دوستان از جمله مسئول رادیو خاك قول دادم كه در آینده نزدیك كنسرتی داشته باشیم. در مورد استقبال مردم آنجا كه مردمی بی نهایت زجر كشیده، گشاده رو، با فرهنگ و فوق العاده علاقه مند به موسیقی هستند، بسیار عالی بود و همین استقبال به من انرژی مثبتی برای كار بیشتر در آنجا داد.
● جذابیت موسیقی ما در كنسرت های برون مرزی برای غیرایرانی ها به چه صورت است و در كل وضعیت اجرای آنجا چگونه است
▪ به نظر من بخش اول را می توان به دو دسته تقسیم كرد یكی ایرانی هایی كه به كنسرت می آیند و دیگری خارجی ها. معمولاً وقتی كنسرتی برگزار می شود بخش اعظم ایرانی ها هستند اما زمان اجرای كنسرت های ما در فستیوال های خارجی بیشتر شركت كنندگان افراد خارجی هستند. ایرانی هایی كه آنجا هستند جدا از علاقه مندان، چند تفاوت با بینندگان و شنوندگانی كه در ایران هستند دارند. كسانی كه آنجا هستند به خاطر دور بودن از وطن و غربت، در رابطه با این موسیقی احساساتی تر هستند و آنها را به یاد خاطراتشان می اندازد و همین موسیقی در خیلی از مواقع حتی اگر خوب هم نباشد مورد استقبال قرار می گیرد بنابراین بعضی مواقع و نه همیشه این مسئله نمی تواند ملاك باشد ولی افراد شركت كننده خارجی در كنسرت ها معمولاً متن ترجمه شده در اختیارشان قرار داده نمی شود، بنابراین فقط نفس موسیقی را می شنوند و بارها پس از كنسرت به این اشاره كردند كه اگرچه مفاهیم را متوجه نمی شوند ولی می توانستند كه حس كنند راجع به چه موضوعی است.
خدا را شاكرم كه تا امروز تقریباً تمامی كنسرت هایی كه داشتیم مورد استقبال طیف گسترده ای از مخاطبین خارجی قرار گرفته حتی در مهمترین و بزرگترین فستیوال های بین المللی كه از گروه های مختلف و شناخته شده دنیا دعوت می شوند. انعكاس كار در مطبوعات و ‎/‎/‎/ بعد از كنسرت شاهد این قضیه بوده و می توانم بگویم كه نه تنها آنها، اگر ما هم موسیقی جدی و توأم با تفكر و تعمق را از هر جای دنیا بشنویم لذت می بریم.
در مورد جواب سؤال دوم شما، اولاً فستیوال هایی كه در آنجا برگزار می شوند درجه یك، دو و سه دارند. من می توانم به شما بگویم اغلب كنسرت های خارج از كشور كه در مطبوعات اعلام می شود، به غیر از چند گروه معروف و سرشناس كه در خیلی از فستیوال ها شركت می كنند و اجراهای خوبی هم دارند، از طریق ارتباط با رایزنی فرهنگی می باشد و یا سازمان ارتباطات اسلامی یعنی رایزنی های فرهنگی ایران در آن كشورها از این گروه ها برای مراسم خاص خودشان به عنوان مثال هفته فرهنگی ایران دعوت به عمل می آورد. از نظر تماشاچیان هم معمولاً ایرانیانی هستند كه در آنجا به نوعی ارتباط كاری، فرهنگی، اجتماعی با رایزن فرهنگی ایران دارند و همان طور كه می دانید رایزن فرهنگی وظیفه برقراری ارتباط جمعی با ایرانیان در كشورهای خارجی را دارد.
اغلب این گروه ها از این طریق هستند یعنی نه در فستیوالی شركت می كنند و نه دعوت می شوند و یا اگر هم باشند به دعوت فستیوال هایی است كه بعضی مواقع حتی متأسفانه هزینه بلیت رفت و برگشت شان را هم تقبل نمی كنند و در مطبوعات هم منعكس نمی شوند ولی گروه هایی كه معروف تر هستند بخصوص در اروپا تفاوت دارند، آنها اجراهای خوبی دارند و شناخته شده هم هستند كما این كه اگر شناخته شده باشند ولی اجرای خوبی نداشته باشند به تدریج از طرف فستیوال های دیگر دعوت نخواهند شد. بنابراین، این گروه ها برای این كه بتوانند پایدار بمانند باید كار خوبی ارائه دهند. در مجموع كیفیت اجراها خوب نیست و بیشتر گروه ها شرایطی به این شكل دارند.
لطفاً در مورد جایگاه آواز در موسیقی ایرانی و همچنین جوان هایی كه به سمت آواز می روند و افراد با استعدادی هم در میان آنها دیده می شود توضیح دهید.
شاید اصلی ترین و مهم ترین ركن در موسیقی ایرانی آواز است و همان طور كه می دانید حتی ردیف های مختلف سازی براساس ردیف آوازی است. در بسیاری از مواقع انتقال پایدار ماندن موسیقی و از بین نرفتن آن به وسیله آواز مثل تعزیه و بیان سینه به سینه آواز یعنی نقل كردن گوشه ها صورت گرفته بخصوص این كه بسیاری از قدما، كسانی كه نوازندگان چیره دستی بودند دستی هم در آواز داشتند، علاوه بر خوانندگانی كه به صورت حرفه ای خوانندگی را دنبال می كردند.
● وظیفه بزرگان موسیقی و پیشكسوتان نسبت به موسیقی چیست و ما در حال حاضر در چه وضعیتی قرار داریم
▪ در این مورد ما دو بخش داریم یكی بخش تكنیكی و موسیقایی و دیگری بخش اخلاقی و اجتماعی كار. در بخش اخلاقی كار به نظر من بیشترین وظیفه ای كه به عهده دارند و باید بیشتر به آن اهمیت دهند، رسیدن به نفس موسیقی است و این كه هدف اصلی موسیقی چیست، متأسفانه آنچه كه امروز كمتر در جامعه بزرگان و پیشكسوتان حس می شود همدلی و وحدت است. اعتقاد من این است كه اولین كاری كه پیشكسوتان در بخش خارج از موسیقی و اخلاقی و فی نفسه به جهت رسالت موسیقی به عهده دارند رسیدن به یك همدلی و وحدت و یكدلی است كه همین سرمنشأیی می شود برای این كه یك جامعه موسیقایی یكدل و متحد به وجود آید و احترام و شأن همه پیشكسوتان حفظ شود و در واقع نوعی راستای متحد برای حركت موسیقی ایجاد شود. در مورد وظیفه موسیقایی به نظر من بزرگان باید در دو جهت یكی تربیت شاگرد و یكی تولید موسیقی خوب بیشتر قدم بردارند. متأسفانه ما این سال ها بشدت شاهد نزول كمیت آثار فاخر، آثاری كه واقعاًً ماندگار باشند بودیم مثل آثار دهه ۶۰ مهمترین وظیفه تولید موسیقی ماندگار و ساری و جاری در جریان مملكت است. یكی هم در جهت تربیت شاگرد خوب كه باید فضایی را در این زمینه ایجاد كنند مثل مركز حفظ و اشاعه كه بزرگترین اساتید ما از آنجا هستند.
● وظیفه مسئولین در مورد اهالی موسیقی چیست و چه انتظاری از مسئولین دارید
▪ مسئولیت آنها ایجاد همان فضاست یعنی تأسیس یك مركز حفظ و اشاعه كه ممكن است مدیر آن یك استاد موسیقی باشد اما ایجاد آن فضا و در اختیار گذاشتن امكانات به جهت مادی، معنوی و امتیازی با مسئولین دولتی، مسئولین وزارتخانه و یا مسئولین سازمانی است. به نظر من آنچه كه جامعه موسیقی توقع دارد ایجاد یك فضای مناسب اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است، درست است كه این در راستای یك مسئول مثل وزارت ارشاد و مسئله فرهنگی نیست ولی مسئولین، هر كدام در حوزه كاری خود باید یك فضای مناسب را برای زیستن فكری و تفكر هنرمندی كه می خواهد هنر موسیقی را ارتقا ببخشد، ایجاد كند و این فرد بتواند در مركز موسیقی یا رادیو و تلویزیون خلاقیت نشان دهد به شرط برقراری ارتباط با فضا. در كل یكی از مهمترین مسائل برای هنرمند نه تنها در موسیقی حفظ احترام و شأنیت است.
● با توجه به این كه بزرگترین رسانه هر مملكتی برای اشاعه مسائل فرهنگی حتی موسیقی كه جزئی از فرهنگ و هنر است صدا و سیما است موقعیت ما نسبت به جاهای دیگر چگونه بوده و چه انتظاری وجود دارد
▪ در بخش رادیو و تلویزیون یك سری مشكلات وجود دارد كه از مهمترین آنها مشكل مدیریتی است. باید وضعیت موسیقی بهتر از این باشد یعنی الآن كارهای بسیاری با هزینه های بالا در صدا و سیما تولید می شود كه بخش اعظمی از آنها در آرشیو می مانند و پخش هم نمی شوند. بیش از ۶۰ درصد كارهایی كه از صدا و سیما پخش می شود، تولید خارج از سازمان است و تولیدكننده خصوصی دارند. بنابراین صدا و سیما باید برای تهیه برنامه خاص در خود برنامه ریزی داشته باشد.
چرا آهنگسازان خود صدا و سیما، آهنگسازی فیلم ها و یا سریال های تلویزیونی را بر عهده نمی گیرند و مطلب دیگر راجع به انتخاب موسیقی سریال های مختلف ، می توان گفت كه نابسامانی در همه زمینه ها دامنگیر شده، چه موسیقی ایرانی، چه پاپ و چه موسیقی های دیگر، غالباً سریال های تلویزیونی موسیقی خوبی ندارند و برای جذب مخاطب بیشتر یك تیتراژ آغاز و پایان دارند و در خیلی از سكانس ها موسیقی هیچ ارتباطی با تصویر ندارد. در سازمان صدا و سیما به موسیقی بهای زیادی داده نمی شود ولی این موضوع به مراتب در فیلم های سینمایی خارج از سازمان بهتر است.
در پایان در رابطه با برنامه های آینده و همچنین كنسرت و كارهای دیگری كه در دست دارید توضیح بدهید.
تقریباً نزدیكترین كاری كه در دست است كنسرت تهران است كه بعد از سال ها به همراه گروه اشتیاق در فستیوال های مختلف شركت كردم و ماه گذشته آخرین فستیوالی بود كه در نروژ برگزار شد و قرار شد نتیجه آنچه در این فستیوال ها انجام دادیم در كنسرت تهران اجرا شود. این كنسرت در دو بخش است.
بخش اول یك كوارتت زهی ایرانی می باشد كه این كوارتت تقریباً برای اولین بار است كه اجرا می شود و شامل چهار ساز زهی ایرانی، دو كمانچه به نوازندگی سهراب پورناظری و شروین مهاجر، یك كمانچه آلتو به نوازندگی نگار خاركن، كمانچه باس مصباح قمصری، تار علی قمصری، دو عدد پركاشن به همراه آواز می باشد، آهنگسازی و تنظیم بر عهده علی قمصری است كه بخش اول این كنسرت به جهت تكنیكی بسیار سخت و پیچیده و بخش دوم از كارهای اجراشده گروه اشتیاق در خارج از كشور می باشد و تمام اشعار آن از مولانا است و همچنین قرار است در شهرستان هایی مثل اصفهان، شیراز، احتمالاً یزد و كرمان اجرا شود به غیر از این، كارهای دیگری برای ضبط داریم ولی هنوز آماده نشده اند، اما آلبومی كه در دست است امیدواریم شهریور ماه وارد بازار شود، كاری است به اتفاق استاد همایون خرم كه الآن در مرحله نهایی پخش می باشد و همچنین كنسرت هایی در بلژیك، فرانسه، سوئیس و آلمان در دست اجراست كه امیدوارم یكی از اولین كنسرت ها سلیمانیه باشد و ان شاءالله اجرایی كه در آینده پیش رو خواهیم داشت اجرای خوبی باشد.

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گزارش تخلف
بعدی